اندر مصائب سی و یک سالگی من
شنبه ۲۳ آبان ۹۴
/
بازدید : ۱۷۳
هیچ وقت اینجور که بقیه بهم نگاه میکنن به خودم نگاه نکرده بودم
نمیدونم الان باید خوشحال باشم یا ناراحت!
نمیدونم درست رفتم یا غلط!
از دیروز دارم ب خودم میگم نکنه امید واهی دارم؟
چرا جوری باهام حرف زد که انگار قرار تا آخر عمر مجرد بمونم؟
یا که هیچ امید ازدواج ی واسم نیست!
چرا سی و یک سال اینقدر بنظرشون زیاد میاد؟
و چرا طرز فکر من نسبت ب این مسایل اینجوری نیست!
من اشتباه میکنم؟
باید الان کاسه چه کنم چه کنم دست بگیرم؟
غصه بخورم؟
نکنه این چیزا واقعا از من گذشته و خبر ندارم؟