روزگار من

مبینا

/ بازدید : ۱۶۶

امروز تولد ده سالگی مبیناست

باورم نمیشه این همه سال گذشته

مبینای شیطون  عمه  الان واسه خودش خانومی شده

امیدوارم زندگی خوبی در پیش رو داشته باشی عمه زندگی پر شادی و شور و سلامتی

۰

این روزها همه چیز در همه

/ بازدید : ۱۳۹

این روزهای آخر سال همه چیز در هم و برهم شده

جراحی قلب آمنه

آنژیوپلاستی نرگس و مهدی

فوت پسر خاله

عفونت کلیوی زهرا

حالا هم بیماری عمو که باز کشوندتش بیمارستان

نمیدونم از کدوم باید بترسم!

سوای همه چیز نگران این بیماری هپاتیت عمو ام که معلوم نیست از کجا اومده سراغش

و اینکه چکار کنیم که خدای ناکرده کسی دیگه مبتلا نشه

دو خانواده خیلی با هم در ارتبا هستیم!


پ.ن:

با اینکه مدتیه اعتقادتم رو از دست دادم طوری که حتی تو این شرایط سخت هم متوسل نمیشم.

امروز ناخوداگاه این بیت تو ذهنم پلی شد:

گر نگهدار من آنست که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد!

۰

ساعت زندگیت را به افق آدمها کوک نکن!

/ بازدید : ۱۸۴
واقعیت  وجودی آدم ها رو تازه دارم  میبینم. میزان خوشحالی و ناراحتیم از این مسله یکسانه.
نتیجه این کشفیات جدید چیزی نبود جز اینکه  یه عده از اون درجه اهمیت و اولویتی که واسم داشتند افتادن پایین.
میدونی من همیشه سعی داشتم تو روابطم واسه طرف مقابل دوستی باشم که همیشه خودم آرزوی داشتنش رو داشتم
ولی خب مثله اینکه اشتباه بود.


پ.ن:
1-تماس با دوست سالهای دور باعث شد بفهمم چقدر دور شدم از سحری که بودم!

2-دیروز حس خیلی خوبی داشتم از کاشتن یک نهال اونم توی یه مرتع چقدر دلم میخواد که به ثمر برسه!





۱

نمایش

/ بازدید : ۱۷۷

یه مقدار از صحنه رو خودم چیدم و ی مقداری رو هم ملت اطراف چیده بودند بعد تموم شدنش  درها رو بستم و  نه اجازه دادم شخصیت جدیدی وارد  صحنه بشه ،نه بطور کامل  نقشی  و حذف کردم و نه تغییری توی فیلمنامه  دادم.  نشستم یه گوشه و برای مدت طولانی به تکرار ماجراهای قابل پیشبینی  نگاه کردم اونقدر ک  کم و کاستیاش دیگه ب چشمم نمیومد  اصلا همین حس عادت بود ک امنیت هم آورد و این شد که نمایش بدون  تغییری مدام تکرار میشد و تکرار میشد!
درسته که دلم از تایم رفته میسوزه ولی بازم خوبه که بیش از این تکرار نشد!
۰

دوستان پر پر شده من

/ بازدید : ۱۷۶

ارتباط معصومه و احسان!

پیشنهاد زهرا به حسین!

پیشنهاد جفتشون به ماری!

عباسیK

بگم شوکم  از شنیدنشون دروغ گفتم بیشتر دپرسم

چه ماجراها بغل گوشم اتفاق افتاد و متوجه نشدم!

یعنی یکیش رو حدس زده بودم که با گفتن نه کاراشون بی منظوره ماری فکر میکردم چه دید بدی دارم من!

 و حالا بعد از گذشت چندین ماه لو داد!

فکر میکردم بیشتر از اینها هم صمیمیم !

البته قبلا بودیم

منظورم از قبلا همون موقع است که این پست رو گذاشتم

ولی الان...

هوم...

امروز بیشتر از روزهای گذشته مطمعن شدم که تقریبا هیچ دوست صمیمی ندارم!

واقعا دردناکه!

جدای از این صحبت هااز اینکه میبینم بقیه چه ارتباطاتی دارند و داشتند و من ندارم و نداشتم  حسه. ....نمیدونم اسمش رو بزارم چی ولی یه حسی شبیه حس باختن دارم!

باید بیشتر راجبش فکر کنم

۲

...

/ بازدید : ۱۵۴

به همین سادگی و راحتی بدرقه اش کردیم و سپردیمش به خاک!
تا هستی هستی وقتی هم رفتی انگار که سالهاست رفتی!
۰

مرگ پایان کبوتر نیست؟

/ بازدید : ۲۳۵

نیم ساعت پیش تماس گرفتن که سجاد از بینمون رفت! 

۴

پراکنده گویی

/ بازدید : ۱۹۵

درد پذیرش اشتباه از خود اشتباه بیشتره

هیچ رابطه ای بین یه حرف و اثرش نیست گاهی زخم یه حرف کوچیک کاری تر و عمیق تر از حرفهای درشته

ساده لوح آنست اگر که انتظار داشته باشی مردم همونجوری باهات باشن که تو با اونهایی

 

فقط یه احمق میتونه خودش رو در برابر آزار قرار بده


دریافت

آهنگ من وخود من امید

 

 

باورم نمیشه گفتم تو همون فرشته ای که میمونه همیشه با من


باورم نمیشه گفتم هیچی غیر تو نمیخوام


خیلی طول کشید بفهمم


زیر پوسته من نبودی


واسه من میمردی اما


حتی دوست من نبودی


فکر میکردم نباشی تنهاترین آدمه آسمون و زمینم


دور و برم خلوت شد


این بهترین فرصت شد


که خودم رو ببین


منو خود من تا آخرش با همیم


منو خود من واسه هم نمیزنیم


منو خود من مثل یه کوه محکمیم


منو خود من مگه دیگه میشکنیم؟!؟!


ترسی ندارم از شب از اینکه تنها شدم


تازه فهمیدم باید تکیه بدم به خودم


تازه فهمیدم باید منو خودم ما بشیم


یه تکیه گاه واه هم کویر و دریا بشیم


آره از این به بعد من میشم دوست خوده من


منو خود من تا آخرش با همیم


منو خود من واسه هم نمیزنیم


مثل یه کوه محکمیم


مگه دیگه میشکنیم


منو خود من تا آخرش با همیم


منو خود من واسه هم نمیزنیم


مثل یه کوه محکمیم


مگه دیگه میشکنیممنو خود من تا آخرش با همیم


منو خود من واسه هم نمیزنیم


مثل یه کوه محکمیم


مگه دیگه میشکنیممنو خود من تا آخرش با همیم


منو خود من واسه هم نمیزنیم


مثل یه کوه محکمیم


مگه دیگه میشکنیم

۱

قلب

/ بازدید : ۱۶۶


خدا رو شکر عمل خوب پیش رفت 

امروز به اتفاق خواهر برادرا رفتیم عیادت(هرچند که نباید میرفتیم)

باید مراقب سلامتی خودم و اطرافیانم باشم من بعد از این

۲

زمان کش دار

/ بازدید : ۱۹۰
استرس و نگرانی توی چشای همه اهل خونه موج میزنه
در عین  اینکه داریم پنهان کاری میکنیم که مامان چیزی متوجه نشه
دارم فکر میکنم آخرین باری که خواهری رو دیدم کی بود
نمیدونم چرا کمرنگه خاطره اون روز
فکر کنم توی ایام امتحانات بود
لعنت به این کار مزخرف که من و کشوند یه شهر دیگه
نمیدونم چکار کنم
بمونم خونه یا اینکه فردا برم کار و برگردم
چرا نمیگذره این روزها
چقدر شوک شدم از دیروز تا الان 
لیلا توی حیاط مثل ابر بهاری گریه میکرد!

۰
About Me
گاهی لازمه بشینیم و با خودمون درد دل کنیم
گاهی هم شادیهامون رو باید با خودمون تقسیم کنیم!
و اون کسی که باید بیشتر از همه بهش احترام بزاریم کسی نیست جز همین خودمون!
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان