امروزی که زاد روز منه!
اولین تصویری که از تولدم معمولا تو این روزا تو ذهنم میاد همون جشن تولد پنج یا شش سالگیمه
خاطره پر رنگی نیست
تصاویر پراکنده و کمرنگی از اولین خونه زندگیم ...
پذیرایی...
بچه های محل...
ضبط صوت قدیمی سیاه ...
و این آهنگ
اون موقع فکر میکردم این قسمتش که میگه بیا به این ور پل با منه :دی اصلا فکر میکردم داره واسه من میخونه
حتی از خواهر بزرگه پرسیدم با منه؟ :دی
اولین و تقریبا آخرین جشن تولدی بود که تو زندگیم داشتم.تولدهای دیگه به تبریکات معمولی و گاهی هدایایی از طرف خونواده و بعضی دوستان گذشت
نمیگم روز تولدم رو دوست نداشتم ولی مثل خیلی ها اونجور که بایدبه چشم اطرافیان نمیاوردم
شاید پنهونش میکردم ! نمیدونم!
بهر حال سی و دو دور همراه زمین به دور خورشید چرخیدیم تا این لحظه :)
پ.ن:
1-اولین کادو تولد امسالم رو چند شب پیش از نرگس گرفتم کادو قیمتی خوبی بود از شما چه پنهون یکم سوپرایز شدم .
بقیه کادو ها رو هم امشب که با خانواده خواهرا شام رفته بودیم فضای سبز نزدیک خونه گرفتم o:)
2-ببینم سال دیگه این موقع چه خبره! هرچه هست امیدوارم حالم بهتر از الان باشه
یاد باد آن روزگاران یاد باد
یکی از آقایون همکلاسی سال اول دانشگاه به گروه تلگرام همکلاسیها دعوتم کرد
باورم نمیشه که این همه سال گذشت و این همه تغییرات داشتند دوستان
95/1/6
:)
نوروز خوانی عجم باند
تو دلم زدم به چوب که یا مقلب القلوب
امسال هم خوب دادی حال سال دیگه حال بده خوب
برسون فصل بهار به تدبیر لیل و نهار
بار کن شاخ درختان چون دارم میل انار
سیر سکه سرکه و سیر
حاجی معرکه گیر
گرد سفره بشینیم
منتظر دعای پیر
آی نوروز نوروزه
همیشه پیروزه
نوروز نوروزه
همیشه پیروزه
بعد از اون دعای پیر تو دلم با خود میگم
خدا من کم ندارم شیکم که سیر غم ندارم
اگه هم و غم ندارم یاد علی چاره کار
پدرم زد به سرم گفت پسرم چایی بیار
خدا کم به من نده ولی بیشتر هم نده
چون ندارم جنبه ثروت زیادیش واسم بده
آی نوروز نوروزه
همیشه پیروزه
نوروز نوروزه
همیشه پیروزه
فقط یه خواهش خدا بکن سفارش
عزراییل امسال تنبل باشه تو کارش
ما که همین جمع دور هم
سال بعد دور غم
خط بکشیم و با بوق و کرنا
بخونیم از هم
آی نوروز نوروزه
همیشه پیروزه
نوروز نوروزه
همیشه پیروزه
آی نوروز نوروزه
همیشه پیروزه
نوروز نوروزه
همیشه پیروزه
The Fault in Our Stars
نمیدونم ایراد از غدد اشکیم بوده یا فیلم!
شایدم بخاطر پسرخاله ناکامم بود
روز نو
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل
باشی
من نگویم که کنون با که نشین و
چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و
عاقل باشی
نوروز 95
یکم بیشتر مراقب باشیم
دم عیدی فوبیای ایدز و هپاتیت گرفتم دلیلش هم برخورد دستکش آلوده آرایشگر به خون زخم سطحی روی پوست صورتمه
که از دیروز دارم در موردش سرچ میزنم با وجود اینکه مطالب همه امیدوار کننده بود ولی باز هم وحشت دارم!
یکی از دلایل حساسیتم بیماری عموه.عمویی که تا به حال هیچ رفتار پرخطری نداشته و بی خود و بیجهت مبتلا به هپاتیت شده!
چیزی که به آدم استرس میده میشه امکان انتقال و آلوده کردن دیگرانه!
ای کاش اطلاع رسانی راجب این بیماریها بیش از این ها بود. خدا به فریاد اون جوونی برسه که مبتلا شده:(
خدایا از همه ما ها دربرابر این بیمارها محافظت کن.آمین
ننشین لب جوی و گذر عمر ببین!
توی همین بلبشوی گرفتاریها بود که متوجه شدم سالهاست کنار گود زندگی نشستم
فهمیدم خیلی جاها میتونستم مانع خیلی از اتفاقات بشم ،اگر که محکم و مقتدرانه رفتار میکردم
یکم خوب که فکر کردم دیدم یجاهایی میشد که مسبب اتفاقات خوب هم بشم
اما نشدم!
فقط نشستم و نگاه کردم
اینکه چقدر حسرت خوردم و خودم رو سرزنش کردم
اینکه چرا تاثیر گذاریم توی زندگی دیگران و خودم رو فراموش کردم بماند!
وسط همون سرزنش ها بود که گریزی زدم به گذشته
به آدمها و شرایطی که بود.دیدم دیگه هیچی شبیه سابق نیست
اون روزها فکر میکردم همه چیز همینجور میمونه
یهو دلتنگ گدشته شدم و حسرت خوردم چرا بیشتر استفاده نکردم و چرا آینده نگر نبودم!
فکر کنم دارم کم کم بخودم میام
امیدوارم هنوز دیر نشده باشه!
گاهی هم شادیهامون رو باید با خودمون تقسیم کنیم!
و اون کسی که باید بیشتر از همه بهش احترام بزاریم کسی نیست جز همین خودمون!