روزگار من

کسب و کار مدرن!

/ بازدید : ۲۱۱

 چند روز یش یکی از افرادی که بتازگی باهاش آشنا شدم. بهم پیشنهاد کار داد. هرچه ازش پرسیدم چه کاری جوابی نداد و گفت بیا برای مصاحبه! خلاصه که امروز رفتم و تازه اونجا بود که متوجه شدم کاری که ازش صحبت شد چیزی نیست جز بازریابی اینترنتی و برای شروع کار حداقل مبلغ 5 میلیون تومان باید جنس بخرم از سایت و بفروشم. انتظار داشتن همونجا قبول کنم و پروفایل رو بسازم و بسم الله...

مهلت گرفتم برای فکر کردن هرچند میدونستم جوابم نه هستش. امروزم م اینجوری با این جلسه و بعد آموزش ریاضی به مبینا خانم گذشت


پ.ن: مبینا برادر زاه امه

۰

میلیون میلیون رز مخملین

/ بازدید : ۳۲۱

تابستون سال 89 بود. آره باید همون سال بوده باشه. سال اول کارم. اونم شهرستان، خاله مامانی فوت شده بود و دیگه نمیشد خونه ننه موند چون مراسمش اونجا بود. اون روزا میرفتم خونه عمو. دخترا هنوز ازدواج نکرده بودن. تابستون بود و کولر و نوشتن گزارش با سیستم دختر عمو و این آهنگ کلیون ملیون گل رز از فرزانه. حس خوبی برام داشت اون روزا. الان بعد از چند سااال تازگیها یعنی بعد از دیدن تئاتر مرغ دریایی متوجه شدم اصل آهنگ روسیه! 


متن و ترجمه آهنگ در ادامه مطلب

۰

دومین جلسه مشاوره

/ بازدید : ۱۴۴

امروز دومین جلسه مشاوره بود. اونقدر آشفته بود ذهنم و آشفته گفتم که مشاور بنده خدا هم گیج شد. من مشکلاتم رو متوجه شدام از کجا ناشی شده.راهکار میخوام ولی روان درمانگرم همچنان دنبال ریشه است. نمیدونم چند جلسه باید برم فقط میدونم ممکنه از عهده هزینه هاش بر نیام:/

 

پ.ن:

1-شیطونه میگه بجای صحبت پیش مشاور همینجا افکارم رو بنویسم بلکم راه چاره رو یافتم!

2- کنکور ارشد دو ماه عقب افتاد :)

۱

97

/ بازدید : ۲۵۲
مجید همیشه کنار سفره هفت سینمون بود . همیشه هم قبل سال تحویل حمام میکرد و لباس مرتب میپوشید. البته این  رسم خونه ما بود.  سفره هفت سین پهن باشه همه هم مرتب و پاکیزه کنارش بنشینن تا سال تحویل بشه بجز امسال...
امسال نه خونه خودمون بودیم نه شاد بودیم نه مجید بود و نه دوره سفره بودیم
امسال اشک مامانی بود هق هق نرگس بود گریه من و نسرین بود.
مامانی اصرار داشت سال تحویل بریم کنار مجید بشینیم ولی اقوام نگذاشتن، با حرف اینکه شب چهارشنبه است و موقع سال تحویل خوبیت نداره اهل قبور برید نه آوردن توی کار!
هرچند فرداش رفتیم و هفت سین رو اونجا براش چیدیم
پنجشنبه براش همونجا کیک تولد بردیم
ولی بازم دلمون آروم نمیشه مغزمون نمیپزیره که مجید دیگه نیست
که اینقدر الکی رفتتتتتتتتتتتت

۰

استخدام ناظرین کشاورزی جامانده!

/ بازدید : ۲۵۰

وزارت کشاورزی کی تکلیف ما رو مشخص میکنه رو خدا میدونه

نه رهامون میکنه که دیگه باقی جونیمون رو توش نسوزونیم نه جذبمون میکنه که حداقل نتیجه تلاش سالهای خوب جونیمون رو ببینیم

حیف از هفت  هشت سالی که بدون عزت و حقوق  رفت!

۰

مادر قلب اتمی

/ بازدید : ۲۴۵
آخه این چه فیلمی بود :| من که نفهمیدم چی شد. همش حول دبلیوسی بود!
تیک آف هم دیدم .باز خدا رو شکر تو یه فیلم جنوبی ها رو بی سواد نشون ندادن. هرچند که اونم تخیلی بود:|
۰

آینه های سیاه

/ بازدید : ۲۴۴

سریال black mirror سریالی که هم از دیدنش لذت میبرم و هم اعصابم ازش خورد میشه. اینکه تکنولوژی و بخصوص اینترنت اونم با این سرعت رشد و فراگیریش جدای از مزایایی که داره چقدر میتونه مخرب باشه. این سریال سه فصله که هر قسمتش یه داستان مجزا با بازی بازیگرای مختلف داره.

۳

تموم شد!

/ بازدید : ۲۲۵

خیلی شیک و مجلسی  به یک چشم بر هم زدن چیزی حدود پنج سال اومد و رفت !

۰

روزهایی که میگذرد

/ بازدید : ۲۴۰

   اگر راهی که پارسال در پیش گرفته بودم رو ادامه میدادم الان خیلی از مشکلاتم برطرف شده بود

 امان از این دلسردی که وسط کار پیش میاد امیدوارم حداقل سال آینده این موقع همچین احساسی رو نداشته باشم


۰

حس زندگی

/ بازدید : ۱۸۸

بیشتر از اینکه توی زمان حال باشم توی گذشته و بررسی اشتباهات و کم کاری هاش ام.

اینکه چرا از فلان موقعیت استفاده نکردم یا فلان مهارت رو یاد نگرفتم و ...

فکر کردن بهشون غمگینم میکنه و ناامید. راستش خیلی وقته  که ذوق و هیجانی نداشتم البته بجز اون روز کارگر و لوح تقدیرش که عجیب بهم چسبید. موقع گرفتنش یاد دوران تحصیل و لوح های تقدیری که از مدرسه و اداره بابا میگرفتم افتادم یه آن رفتم توی همون حال و هوا! هوای خوب دوران نوجوونی.

چه ذوق و شوقی چه آرزوهایی چه دید روشنی !

الان ولی حس میکنم واسه همه چیز دیر شده حتی  واسه شروع یه رابطه عاشقانه!

واقعا نمیدونم باید چکار کنم!


۱
About Me
گاهی لازمه بشینیم و با خودمون درد دل کنیم
گاهی هم شادیهامون رو باید با خودمون تقسیم کنیم!
و اون کسی که باید بیشتر از همه بهش احترام بزاریم کسی نیست جز همین خودمون!
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان