يكشنبه ۲۲ شهریور ۹۴
/
بازدید : ۲۷۱
یکی از دغدغه های ذهنی این روزهام ، اون مارمولک کوچیکست که رفته توی اتاقه برادره!
چند روز پیش اومدم برم توی اتاق یهو چشمم خورد به ی مارمولک کوچیک که داره روی فرش قدم میزد!
تنها فکری ک ب ذهنم رسید استفاده از سم مارمولک کش بود! با جراتی ک تا اون لحظه تو خودم ندیده بودم سم رو گرفتم سمتش و اسپری کردم:-) حالا اون بدو من بدو:-) اخر سر ام زد بیرون رفت تو اتاق برادره. و خب اونجا هم که کلی جای قایم شدن داره!
خلاصه چند روزه فکرم اینه ک بلاخره سم بهش خورده؟ مرده؟ نمرده؟ رفته بیرون؟ نرفته؟ اوه خدای من! نکنه بمونه همونجا تا به خواب زمستونی بره و بعد رشد کنه بزرگ بشه و بهار چاق و چله بیدار بشه:-)
حالا تا زمانی که زنده یا مردش پیدا بشه این فکرا همچنان تو سرم میچرخه!