چهارشنبه ۱۸ شهریور ۹۴
/
بازدید : ۲۰۳
کتاب چشمهایش رو بلاخره بعد از سالها خوندم .توصیفات شرایط جامعه و کشور توی اون سالها برام خیلی جالب بود بخصوص وقتی دیدم چاپ اولش سال 1332 یا 31 بوده ! و البته که فضای داستان توصیف فضای سالهای 1314 تا 1330 کشور بود و کتاب ی که من خوندم چاپ سال 57!
با وجود تفاوت های خیلی زیادی که بین من و شخصیت فرنگیس هست ولی خیلی جاهای داستان میتونستم بخوبی باهاش همزاد پنداری کنم. و نه تنها واسه اون بلکه بخاطر خودم و امسال خودم دل بسوزونم!
عمری تلف کرد و نتونست واسه خودش کاری کنه !میتونست بجای اینکه واسه ادامه حیات محتاج کسی باشه و در پی اون وابسته شدن و حس نتونستن زندگی بدون اون! بشینه و اشتباهات تربیتی که پدر ، مادر و جامعه اش در حقش داشتند رو اصلاح کنه و در نهایت بفهمه که چی میخواد و از زندگیش لذت ببره :)