روزگار من

انجمن

/ بازدید : ۱۸۶

موضوع امروز خانه، آزاد بود. قبل از رفتن تصمیم داشتم راجع به هدف گذاری صحبت کنیم اما دیر رسیدم . موضوع جلسه سیل و کمک های مردمی تعیین شده بود. آخرای جلسه عاطفه در مورد خودش و حسی که به دنیا داره صحبت کرد و من بعد از کلی جدل با خودم خلاصه چیزی که دوست داشتم اول جلسه بگم رو  تند بی تسلط گفتم. از گفتنش احساس رضایت دارم ولی از منسجم نبودن حرفهام نه!


پی نوشت:

چند روز درس نخوندم بنظر میرسه مجدد باید برنامه ریزی کنم این یعنی تعداد مطالب که باید طی روز بخونم بیشتر شده

۰

چطور میشه ادامه داد

/ بازدید : ۲۵۶

اینی که هنوز نتونستم با اونچیزی که گذشت کنار بیام رو خودم بهتر از هر کسی میدونم. ولی واقعا نمیشه راحت گذشت. من اصلا نمیدونم با شرایط جدید چطور باید زندگی کنم. چطور باید ببینم،حس کنم و لذت ببرم. غم سنگینی ته دلمه که تو تموم لحظاتی که میخوام شاد باشم ، انگیز پیدا کنم ،خودش رو میندازه جلو چشام. درست زمانی که داشتم رو خودم کار میکردم که، خوب زندگی کنم، خودمو درست بشناسم ،از خصلتهای بدم جدا بشم. اون اتفاقات بد افتاد. دیواری داشتم میساختم که هنوز محکم نشده سقف روش آوار شد.


۰
About Me
گاهی لازمه بشینیم و با خودمون درد دل کنیم
گاهی هم شادیهامون رو باید با خودمون تقسیم کنیم!
و اون کسی که باید بیشتر از همه بهش احترام بزاریم کسی نیست جز همین خودمون!
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان