شهلا
پنجشنبه ۲۳ آذر ۹۶
/
بازدید : ۱۹۷
دیشب برای دوم باز پرستارهم دختر خاله بودمام چه دردی میکشه و چقدر صبوره تموم لحظات ک درد داره فقط ذکر میگه و متوسل میشه به خدا
من هم مجبورم به دروغ بخندم و دلداریش بدم و بعد ته دلم بگم چه میدونی بعد از کشیدن این همه درد و بهبودی چه خبرهای بعدی انتظارت رو میکشن